| Front | expose |
|---|---|
| Pronunciation | /ɪkˈspəʊz $ -ˈspoʊz/ |
| Meaning | در معرض ( خطر یا حمله یا سرما و یا هرچیز ناخوشایند) قرار دادن ؛ بی پناه کردن ، تحت تاثیر قرار گرفتن ، رها کردن ، نشان دادن ، افشا کردن ، آشکارسازی |
| Synonym | v. reveal, uncover, disclose; abandon |
| Example1 | Soldiers in an open field are exposed to the enemy's gunfire. |
| Example1-1 | در یک میدان باز، سربازان در معرض آتش گلوله دشمن قرار دارند. |
| Example2 | Foolish actions expose a person to the sneers of others. |
| Example2-2 | اعمال احمقانه، انسان را در معرض تمسخر و ریشخند دیگران قرار می دهد. |
| Example3 | The article exposed the vital document as a forgery. |
| Example3-3 | مقاله برملا کرد که سند حیاتی جعلی است. |
Tags: l42
Learn with these flashcards. Click next, previous, or up to navigate to more flashcards for this subject.
Next card: داستان یا و legend افسانه سکه های تاریخی
Previous card: خشم wrath را آرام به او rɒθ ræθ
Up to card list: لغات ۵۰۴ به همراه معنی فارسی